سه شنبه 92 مهر 30 , ساعت 11:47 صبح
بسیار
پیش می آمد که زمین زیرانداز و آسمان روانداز رزمندگان بود. هنگام خواب و
خستگی، کوله پشتی برایشان حکم بالش پر قو را داشت. جایی که لباس، پوتین،
کلاه خود و احیاناً آجر و سنگ پاره، کنج دیوار یا نقطه ی برآمده ای مثل
چهارچوب، متکای زیر سرشان می شد، و یا بالین محبت برادران دیگر پذیرای تن
خسته شان می گردید.
به این نحو که اگر سرش را روی مچ و یا ساق پای یکی از برادران گذاشته بود،
او برای این که نشان بدهد تا چه اندازه به شخص ارادت و علاقه دارد، سر او
را به سمت سینه ی خود می کشید، و روی قلبش قرار می داد. کنایه از این که
جای شما در واقع این جاست. گاهی متقابلاً هر دو سرهایشان را به طرف هم می
آوردند و روی سینه ی هم جای می دادند، و به این ترتیب گاه تا پانزده نفر در
کنار هم ساعت ها می آرمیدند.
راوی:
-
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
نوشته شده توسط شیما | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ