شنبه 92 آبان 4 , ساعت 12:1 عصر
هیچ چیز به اندازه خلاقیت به کامل بودن زندگی انسان کمک نمیکند. در واقع، مواردی که ما را از سایر موجودات متمایز میکند؛ یعنی زبان، ارزشها، هنر و علم و فناوری در نتیجه خلاقیت و تفکر خلاق بشر است.
خلاقیت، ارتباطی مستقیم با روح و روان و شادمانی فرد و سلامت جسم او دارد. هر وقت، رفتاری خلاق از خود نشان میدهیم بیش از هر زمان دیگر احساس سرزندگی میکنیم. هیجان یک نقاش از طرح خلاقانهاش یا دانشمند از ابتکارش در تولید فناوری جدید را در نظر بگیرید. افراد خلاق تقریبا خود را با هر شرایطی وفق میدهند و برای رسیدن به اهداف خود از هر چیزی که در دسترسشان است، استفاده میکنند. بهترین واژهای که میتوان با آن افراد خلاق را نامید، پیچیدگی است. آنها تفکر و عمل را در کنار هم دارند؛ دو ویژگیای که در اکثر مردم تکتک دیده میشود. آنها به جای این که یک نفر باشند، گویی چند نفر در یک کالبد هستند.
1
پرانرژیاند: افراد خلاق اگرچه ظاهرا آرام هستند و ساعتها کار میکنند و در کارشان بسیار متمرکز میشوند، اما پرازانرژی بوده و در محیط اطراف خود فضایی از طراوت و اشتیاق به وجود میآورند. در واقع آنها از موهبت فیزیکی بسیار خوبی برخوردارند. اغلب آنها حتی در 70 یا 80 سالگیشان انرژی داشته و سالم هستند. درحقیقت، این انرژی از درون وجود به سبب ذهن بسیار متمرکزشان نشات میگیرد و صرفا برتری ژنتیکی نیست. البته این موضوع به این مفهوم نیست که افراد خلاق بیشفعال هستند. در حقیقت بسیار میخوابند و استراحت میکنند. موضوع این است که آنها بخوبی انرژی خود را کنترل میکنند. هر وقت لازم باشد براحتی روی موضوعی متمرکز میشوند و در مواقع لزوم بسرعت باتری خود را شارژ میکنند. آنها متوجه شدهاند فعالیت و استراحت، دو جزء مهم برای رسیدن به اهدافشان است.
2
از مواد خام ذهنشان بیشتر استفاده میکنند: به نظر میرسد وقتی افراد بسیار خلاق سعی میکنند مشکلی را حل کنند یا به هدفی برسند، بویژه وقتی آن هدف با قدرت ابتکارشان ارتباط پیدا کند، نسبت به افراد عادی بیشتر از مغزشان استفاده میکنند. مثلا اگر از یک فرد معمولی بخواهید تصویر گربهای را بکشد، او به شکل ظاهری یک گربه فکر میکند و با دقت آنچه را از یک گربه میداند، میکشد، اما یک نقاش خلاق، عمقیتر میاندیشد؛ نهتنها به خود گربه فکر میکند بلکه به مکانی که ایستاده، کاری که آن انجام میدهد و حتی به خطوط و نقش و نگار بدنش دقت میکند. حتی ممکن است به آن شخصیت و عواطف انسانی بدهد و چیزی واقعا بیش از یک گربه به شما تحویل میدهد.
افراد خلاق با استفاده بسیار بیشتر از مواد خام به هدفشان میرسند، در واقع با کمک این مواد خام نسبت به یک فرد معمولی ایدههای بکر بیشتری تولید میکنند.
3
آگاه هستند: اطلاعات عمومی افراد خلاق بالاست. در تحقیقی مشخص شد افرادی که ضریب هوشی زیر 120 دارند، نمیتوانند از خود خلاقیت نشان دهند، اما افرادی که ضریب هوشیشان بالاتر از 120 است هم الزاما خلاقیت زیادی از خود نشان نمیدهند. در واقع افراد خلاق روی تفکرهای متضاد تسلط دارند. از آنجا که اطلاعات عمومیشان بالاست، کلی ایده و فکر به ذهنشان میرسد. آنها انعطاف دارند و میتوانند مسائل را از جنبههای مختلف بررسی کنند.
4
شوخ طبعاند: افراد خلاق در کنار نظم و انضباط، بازی و شوخی را هم در نظر میگیرند. سختکوش هستند، اما هرگز شوخطبعی را فراموش نمیکنند و میتوانند از پس کارهای سختشان با چاشنی شوخی و تخیلات بامزه برآیند.
5
خیالپردازند: افراد خلاق به سراغ تخیل و فکرهای فانتزی میروند و آن را با منابع حقیقی در میآمیزند. هنر و علم برجسته درواقع جهشی از تخیل به دنیایی است که از زمان فعلی متفاوت است. مردم غالبا این گونه تفکرات را صرفا تخیل میپندارند، اما تا تخیل وجود نداشته باشد، ابتکار و اختراع نیز به وجود نمیآید. افراد خلاق گاهی غرق در تخیلات شده و از درون، آنها راهی به سوی واقعیت باز میکنند. وقتی فردی شروع به تفکر خلاقانه میکند، تمام شرط و شروطهای فقط منطقی فکرکردن برداشته میشود.
6
ویژگیهای متضاد از خود بروز میدهند: افراد خلاق تمایل دارند هم برونگرا و هم درونگرا باشند. ما معمولا به یک سمت تمایل نشان میدهیم؛ یا دوست داریم در جمعیت و کنار مردم باشیم یا گوشهای بنشینیم و فقط تماشا کنیم. در حقیقت، در تحقیقات روانشناسی مشخص شده است افراد برونگرا و درونگرا شخصیت بسیار ثابتی دارند که آنها را از یکدیگر متمایز میکند، اما از طرفی افراد خلاق به نظر میرسد هر دو ویژگی را همزمان از خود بروز میدهند. آنها در عین حال که دوست دارند در جمع مردم باشند، گاهی گوشهای خلوت را انتخاب کرده و به تفکر خلاقانه خود مشغول میشوند. در واقع در جمع بودن به آنها کمک میکند به ایدههای جالب دست پیدا کنند.
7
مغرور و متواضع هستند: افراد خلاق در عین حال که به خود افتخار میکنند و نشانههایی از غرور در خود بروز میدهند، بسیار متواضع هستند. خیلی جالب است فرد مشهوری را ببینید که فکر میکنید باید بسیار مغرور و متکبر باشد، اما در عوض با فردی روبهرو شوید که خجالتی است و شکستهنفسی میکند. این افراد دقیقا میدانند در کجا ایستادهاند و نسبت به منابعی که از دیگران ابتدا برای آگاهی یافتن دریافت کردهاند، کاملا آگاه هستند و برای آنها احترام قائلند. در ضمن از نقش خوششانسی که تاحدی در موفقیتشان موثر بوده است، اطلاع دارند. بنابراین فروتنی جزئی از وجودشان میشود و از سویی به خود و ایدههای خلاقانه خود میبالند.
8
از محدودیتها گریزان هستند: افراد خلاق تا حدی از مسئولیتهایی که براساس جنسیت به آنها تحمیل میشود، میگریزند. آزمایشهایی که روی دختران و پسران جوان شده است، نشان میدهد دخترانی که خلاق هستند روحیهای سختتــــر از دختران دیگر دارند، اما پسران خلاق حساستر از همجنسان خود بوده و کمتر رفتارهای تهاجمی از خود بروز میدهند. در واقع، افراد خلاق میتوانند ویژگیها و تواناییهای هر دو جنس را نشان دهند.
9
محافظهکار و شورشی هستند: اشخاص خلاق در عین حال که محافظهکار هستند، آشوب هم به پا میکنند. آنها هم برای سنتهای موجود ارزش قائل هستند و هم محافظهکارند و درست همان موقع شورش کرده و بتشکن میشوند. در واقع اگر فقط سنتگرا باشند، نمیتوانند تغییری در زندگی ایجاد کنند و اگر هم بدون توجه و احترام به گذشته به سراغ فرصتهای جدید بروند، نمیتوانند موارد تازه و نو را به عنوان پیشرفت در نظر بگیرند. در حقیقت، همانقدر که برای موارد موجود که از گذشته باقی مانده ارزش قائل هستند، شهامت خطر کردن داشته و ایدههای نو ارائه میدهند.
10
قبل از این که دست به کار شوند، فکر میکنند: افراد خلاق قبل از این که شروع به انجام دادن کاری کنند، از ذهنشان کمک میگیرند و موضوع را مرور کرده و احتمالات متفاوتی را در نظر میگیرند و جهتی را مشخص میکنند. وقتی مسالهای را به یک فرد معمولی بدهید، حل کند او فورا دست به کار میشود و به علت این که ذهنش بشدت روی حل آن مساله متمرکز میشود، نمیتواند محدودیتها را کنار بزند و به طور کلی به راهحلهای بسیار معمولی و مشخص فکر میکند، اما یک فرد بسیار خلاق مشکل را در سرش میچرخاند و تا حدی آن را سبک و سنگین میکند. سوالهایی از خود میپرسد و به سناریوهای مختلف فکر میکند و حتی گاهی اوقات برای حل مشکلش از اطلاعات بیربط استفاده میکند.
مثلا اگر از یک شخص نسبتا خلاق بخواهید ایدههایی برای کارهایی که میشود با یک جعبه بزرگ کرد ارائه دهد او فورا به جعبهها و استفاده معمولشان فکر میکند: انبار یا اسباببازی بچهها اما یک فرد بسیار خلاق پا را از این فراتر میگذارد و به شکلهای مختلف استفاده از جعبه فکر میکند و معمولا ایدههای جالبی ارائه میدهد.
دردناکترین لحظه برای یک فرد خلاق زمانی است که او احساس کند از ایدههای بکر و تفکرات نو خالی شده است. در این لحظات او بسیار افسرده و غمگین میشود.
خلاقیت، ارتباطی مستقیم با روح و روان و شادمانی فرد و سلامت جسم او دارد. هر وقت، رفتاری خلاق از خود نشان میدهیم بیش از هر زمان دیگر احساس سرزندگی میکنیم. هیجان یک نقاش از طرح خلاقانهاش یا دانشمند از ابتکارش در تولید فناوری جدید را در نظر بگیرید. افراد خلاق تقریبا خود را با هر شرایطی وفق میدهند و برای رسیدن به اهداف خود از هر چیزی که در دسترسشان است، استفاده میکنند. بهترین واژهای که میتوان با آن افراد خلاق را نامید، پیچیدگی است. آنها تفکر و عمل را در کنار هم دارند؛ دو ویژگیای که در اکثر مردم تکتک دیده میشود. آنها به جای این که یک نفر باشند، گویی چند نفر در یک کالبد هستند.
1
پرانرژیاند: افراد خلاق اگرچه ظاهرا آرام هستند و ساعتها کار میکنند و در کارشان بسیار متمرکز میشوند، اما پرازانرژی بوده و در محیط اطراف خود فضایی از طراوت و اشتیاق به وجود میآورند. در واقع آنها از موهبت فیزیکی بسیار خوبی برخوردارند. اغلب آنها حتی در 70 یا 80 سالگیشان انرژی داشته و سالم هستند. درحقیقت، این انرژی از درون وجود به سبب ذهن بسیار متمرکزشان نشات میگیرد و صرفا برتری ژنتیکی نیست. البته این موضوع به این مفهوم نیست که افراد خلاق بیشفعال هستند. در حقیقت بسیار میخوابند و استراحت میکنند. موضوع این است که آنها بخوبی انرژی خود را کنترل میکنند. هر وقت لازم باشد براحتی روی موضوعی متمرکز میشوند و در مواقع لزوم بسرعت باتری خود را شارژ میکنند. آنها متوجه شدهاند فعالیت و استراحت، دو جزء مهم برای رسیدن به اهدافشان است.
2
از مواد خام ذهنشان بیشتر استفاده میکنند: به نظر میرسد وقتی افراد بسیار خلاق سعی میکنند مشکلی را حل کنند یا به هدفی برسند، بویژه وقتی آن هدف با قدرت ابتکارشان ارتباط پیدا کند، نسبت به افراد عادی بیشتر از مغزشان استفاده میکنند. مثلا اگر از یک فرد معمولی بخواهید تصویر گربهای را بکشد، او به شکل ظاهری یک گربه فکر میکند و با دقت آنچه را از یک گربه میداند، میکشد، اما یک نقاش خلاق، عمقیتر میاندیشد؛ نهتنها به خود گربه فکر میکند بلکه به مکانی که ایستاده، کاری که آن انجام میدهد و حتی به خطوط و نقش و نگار بدنش دقت میکند. حتی ممکن است به آن شخصیت و عواطف انسانی بدهد و چیزی واقعا بیش از یک گربه به شما تحویل میدهد.
افراد خلاق با استفاده بسیار بیشتر از مواد خام به هدفشان میرسند، در واقع با کمک این مواد خام نسبت به یک فرد معمولی ایدههای بکر بیشتری تولید میکنند.
3
آگاه هستند: اطلاعات عمومی افراد خلاق بالاست. در تحقیقی مشخص شد افرادی که ضریب هوشی زیر 120 دارند، نمیتوانند از خود خلاقیت نشان دهند، اما افرادی که ضریب هوشیشان بالاتر از 120 است هم الزاما خلاقیت زیادی از خود نشان نمیدهند. در واقع افراد خلاق روی تفکرهای متضاد تسلط دارند. از آنجا که اطلاعات عمومیشان بالاست، کلی ایده و فکر به ذهنشان میرسد. آنها انعطاف دارند و میتوانند مسائل را از جنبههای مختلف بررسی کنند.
4
شوخ طبعاند: افراد خلاق در کنار نظم و انضباط، بازی و شوخی را هم در نظر میگیرند. سختکوش هستند، اما هرگز شوخطبعی را فراموش نمیکنند و میتوانند از پس کارهای سختشان با چاشنی شوخی و تخیلات بامزه برآیند.
5
خیالپردازند: افراد خلاق به سراغ تخیل و فکرهای فانتزی میروند و آن را با منابع حقیقی در میآمیزند. هنر و علم برجسته درواقع جهشی از تخیل به دنیایی است که از زمان فعلی متفاوت است. مردم غالبا این گونه تفکرات را صرفا تخیل میپندارند، اما تا تخیل وجود نداشته باشد، ابتکار و اختراع نیز به وجود نمیآید. افراد خلاق گاهی غرق در تخیلات شده و از درون، آنها راهی به سوی واقعیت باز میکنند. وقتی فردی شروع به تفکر خلاقانه میکند، تمام شرط و شروطهای فقط منطقی فکرکردن برداشته میشود.
6
ویژگیهای متضاد از خود بروز میدهند: افراد خلاق تمایل دارند هم برونگرا و هم درونگرا باشند. ما معمولا به یک سمت تمایل نشان میدهیم؛ یا دوست داریم در جمعیت و کنار مردم باشیم یا گوشهای بنشینیم و فقط تماشا کنیم. در حقیقت، در تحقیقات روانشناسی مشخص شده است افراد برونگرا و درونگرا شخصیت بسیار ثابتی دارند که آنها را از یکدیگر متمایز میکند، اما از طرفی افراد خلاق به نظر میرسد هر دو ویژگی را همزمان از خود بروز میدهند. آنها در عین حال که دوست دارند در جمع مردم باشند، گاهی گوشهای خلوت را انتخاب کرده و به تفکر خلاقانه خود مشغول میشوند. در واقع در جمع بودن به آنها کمک میکند به ایدههای جالب دست پیدا کنند.
7
مغرور و متواضع هستند: افراد خلاق در عین حال که به خود افتخار میکنند و نشانههایی از غرور در خود بروز میدهند، بسیار متواضع هستند. خیلی جالب است فرد مشهوری را ببینید که فکر میکنید باید بسیار مغرور و متکبر باشد، اما در عوض با فردی روبهرو شوید که خجالتی است و شکستهنفسی میکند. این افراد دقیقا میدانند در کجا ایستادهاند و نسبت به منابعی که از دیگران ابتدا برای آگاهی یافتن دریافت کردهاند، کاملا آگاه هستند و برای آنها احترام قائلند. در ضمن از نقش خوششانسی که تاحدی در موفقیتشان موثر بوده است، اطلاع دارند. بنابراین فروتنی جزئی از وجودشان میشود و از سویی به خود و ایدههای خلاقانه خود میبالند.
8
از محدودیتها گریزان هستند: افراد خلاق تا حدی از مسئولیتهایی که براساس جنسیت به آنها تحمیل میشود، میگریزند. آزمایشهایی که روی دختران و پسران جوان شده است، نشان میدهد دخترانی که خلاق هستند روحیهای سختتــــر از دختران دیگر دارند، اما پسران خلاق حساستر از همجنسان خود بوده و کمتر رفتارهای تهاجمی از خود بروز میدهند. در واقع، افراد خلاق میتوانند ویژگیها و تواناییهای هر دو جنس را نشان دهند.
9
محافظهکار و شورشی هستند: اشخاص خلاق در عین حال که محافظهکار هستند، آشوب هم به پا میکنند. آنها هم برای سنتهای موجود ارزش قائل هستند و هم محافظهکارند و درست همان موقع شورش کرده و بتشکن میشوند. در واقع اگر فقط سنتگرا باشند، نمیتوانند تغییری در زندگی ایجاد کنند و اگر هم بدون توجه و احترام به گذشته به سراغ فرصتهای جدید بروند، نمیتوانند موارد تازه و نو را به عنوان پیشرفت در نظر بگیرند. در حقیقت، همانقدر که برای موارد موجود که از گذشته باقی مانده ارزش قائل هستند، شهامت خطر کردن داشته و ایدههای نو ارائه میدهند.
10
قبل از این که دست به کار شوند، فکر میکنند: افراد خلاق قبل از این که شروع به انجام دادن کاری کنند، از ذهنشان کمک میگیرند و موضوع را مرور کرده و احتمالات متفاوتی را در نظر میگیرند و جهتی را مشخص میکنند. وقتی مسالهای را به یک فرد معمولی بدهید، حل کند او فورا دست به کار میشود و به علت این که ذهنش بشدت روی حل آن مساله متمرکز میشود، نمیتواند محدودیتها را کنار بزند و به طور کلی به راهحلهای بسیار معمولی و مشخص فکر میکند، اما یک فرد بسیار خلاق مشکل را در سرش میچرخاند و تا حدی آن را سبک و سنگین میکند. سوالهایی از خود میپرسد و به سناریوهای مختلف فکر میکند و حتی گاهی اوقات برای حل مشکلش از اطلاعات بیربط استفاده میکند.
مثلا اگر از یک شخص نسبتا خلاق بخواهید ایدههایی برای کارهایی که میشود با یک جعبه بزرگ کرد ارائه دهد او فورا به جعبهها و استفاده معمولشان فکر میکند: انبار یا اسباببازی بچهها اما یک فرد بسیار خلاق پا را از این فراتر میگذارد و به شکلهای مختلف استفاده از جعبه فکر میکند و معمولا ایدههای جالبی ارائه میدهد.
دردناکترین لحظه برای یک فرد خلاق زمانی است که او احساس کند از ایدههای بکر و تفکرات نو خالی شده است. در این لحظات او بسیار افسرده و غمگین میشود.
Psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند
نوشته شده توسط شیما | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ